رضا حامدی
رضا حامدي در 19 تيرماه سال 1366 در تهران به دنيا آمد ودر كرج بزرگ شد و در
حال حاضر در كرج زندگي مي كند . رضا حامدي از دوران كودكي و نوجواني به
خوانندگي علاقه داشت .صداي او شبيه به صداي بهنام صفوي و رضا صادقي است .
خواننده ي مورد علاقه ي او رضا صادقي است و سبك هاي او آذری و ترکی پاپ می باشد
. آهنگاي او را علي عبدالمالكي و ايمان K و محمد پيراسته و مرتضي پناهي تنظيم
مي كنند .اصالت او آذري است و دوتا از ترانه هايش به نام «آنا» و «ریحان» را هم
به زبان آذري خوانده تا ارادت خويش را نسبت به آذري زبانان ايران اعلام كند.
خواننده
خواننده به زبان فارسی دری «آوازخوان» یک موسیقیدان است که از صدای خود برای ایجاد موسیقی استفاده میکند. اغلب، خواننده با موسیقیدانان و آلتهای موسیقی همراه میشود. با وجود آنکه بسیاری از افراد برای تفریح میخوانند، تکنیک و مهارت خواندن (vocal skill)، اغلب ترکیبی از استعداد ذاتی و آموزشهای حرفهای است.
یک خوانندهٔ اصلی (lead singer)، آوازهای اصلی را برای یک آهنگ اجرا میکند؛ که درمقابل یک خوانندهٔ پشتیبان (backing singer) قرار دارد که آوازهای پشتیبان (پسزمینه) یا هارمونی را میخواند. یک استثنا موسیقی پنجقسمتهٔ بیساز گاسپل است که در آن خوانندهٔ اصلی، بلندترین صدا را در میان پنج صدا دارد و یک descant (نوعی سرود مناجاتی) را میخواند اما ملودی را اجرا نمیکند.
خوانندههای حرفهای، اغلب تحت تعلیم یک معلم موسیقی آواز قرار میگیرند.
پیشینه خوانندگی در ایران
پرونده:مهر شوش.jpeg
گروه نوازندگان، مُهر بازمانده از شوش
از مهمترین مُهرنگاره های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازنده ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که "آواز" میخواند.
صدای انسانی
در موسیقی کلاسیک اروپایی و اپرا، با صداها و آوازها به مانند آلتهای موسیقی برخورد میشود. نوازندگانی که موسیقی آوازی را مینویسند، میبایست درکی از تواناییها و ویژگیهایی خواننده داشته باشند.
خوانندگان، اغلب حرفهٔ خود را پیرامون استایلهای معینی بنا میکنند. سامانههای ردهبندی صدایی تا کنون پیشرفتهایی برای دستهبندی خوانندگان بر اساس محدودهٔ صوتی (tessitura)، وزن صدایی (vocal weight) و طنین (timbre) داشتهاند. خوانندگان موسیقی دستهجمعی بر اساس محدودهٔ صدایی دستهبندی میشوند (محدودهٔ موزیکال را ببینید.) سایر دستهها عبارتاند از: سوبرت (soubrette)، هلدنتنور (heldentenor)، کالرئتوئرا (coloratura) و بسو بوفو (basso buffo).
همچنین ردههایی برای مردانی که میتوانند در محدودهٔ صدایی زنانه بخوانند وجود دارد. این نوع صدا اغلب نادر است، اما همچنان در اپرا استفاده میشود. در موسیقی باروک، بسیاری از نقشها برای خوانندگان کاستراتو (castrato) نوشته میشد. کاستراتوها، خوانندگان مردی بودند که در بچگی عمل اختهٔ صدا روی آنها انجام گرفتهاست تا از تغییر صدای آنها جلوگیری شود. یک مرد با این نوع صدا، ممکن است یک کاونترتنور (خواننده ای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد، countertenor) (مناسب برای نقشهای Castrato Alto) یا سوپرانیست (ششدانگخوان) (مناسب برای نقشهای Castrato Soprano) باشد.
خوانندگان همچنین بر اساس نوع موسیقی که میخوانند نیز تقسیمبندی میشوند، مانند خوانندگان روحانی یا سرایندگان کارتنیک.
خوانندگان اصلی و پشتیبان
در بسیاری از گروههای موسیقی جدید، یک خواننده وجود دارد که بخشهای اصلی را میخواند (خوانندهٔ اصلی) و یک یا بیش از یکی که آوازهای پشتیبان (پسزمینه) را میخواند. هدف از آوازهای پشتیبان خواندن قسمتهایی مشخص از یک ترانه است، اما کمتر از ۵۰٪، یا فقط قسمتهای تکراری با همهمههای پسزمینه را بخواند. خوانندگان پسزمینه در طی خواندنهای دستهجمعی نیز شرکت میکنند و برای ایجاد تأثیرات، ایجاد صدا میکنند. برای بعضی دلایل، بندهای با یک خوانندههای اصلی، اغلب مرد هستند. بندهای مناسب برای دو جنس (مذکر و مؤنث)، اغلب خوانندهٔ اصلی مؤنث دارند.
خوانندگی
خوانندگی یا آوازخوانی یا آوازهخوانی عمل تولید اصوات موسیقایی با استفاده از صدای انسان است. تفاوت آن با سخن گفتن معمولی در ریتم و تونالیته آن است. کسی که آواز میخواند را آوازهخوان، خواننده یا وُکالیست مینامند. آوازهخوانان گونهای از موسیقی را اجرا میکنند که آواز نامیده میشود و ممکن است با همراهی یا بدون همراهی ساز باشد. عمل آوازهخوانی معمولاً توسط گروهی از موسیقیدانان مانند گروه کری با صداهایی در محدودههای متفاوت، و یا در کنار مجموعهای از نوازندگان نظیر یک گروه راک یا گروه باروک انجام میشود. از بسیاری جهات آواز انسانی را میتوان شکلی از سخنگفتن دانست. تقریباً هر کس که حرف میزند آواز هم میتواند بخواند. آوازهخوانی ممکن است رسمی یا غیر رسمی باشد، از پیش معلوم باشد یا بداههپردازی شود. آواز خواندن ممکن است برای لذت، آسایش، آیین، آموزش و یا برای منافع مادی انجام شود. مهارت در آواز خواندن تنها با صرف زمان، آموزش، کار و تمرین منظم ممکن میشود. آوازهخوانان حرفهای اغلب در یک ژانر موسیقایی به خصوص فعالیت میکنند، مثلاً موسیقی کلاسیک یا راک و زیر نظر معلمان و مربیانِ آواز آموزش میبینند.
موسیقی
موسیقی هنر است که از صداها تشکیل شده است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی (articulation))، فورته، و ویژگیهای صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.
ریشه واژهٔ موسیقی
واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد .
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تعاریف گذشتگان از موسیقی
پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفتهاند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام بردهاست ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحهی سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز میدانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گستردهاست که دارای بخشهای گوناگون و تخصّصی میباشد.
صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز میبخشد..
ابونصر فارابی:موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است; علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمهها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمانهای بین نغمهها بحث میشود.
بتهوون: موسیقی مظهری است عالیتر از هرعلم و فلسفه ای. موسیقی هنرزبان دل و روح بشر و عالیترین تجلی قریحهی انسانی است.
لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. درواقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها ورنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبداموسیقی به شمار میآید.
ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالدبن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هرچه باشد رنج و بلاست.
ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده میکند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدید آورد.
نظریههای زیباییشناسی درباره موسیقی
سه نظریه زیبایی شناسی درباره موسیقی وجود دارد:
موسیقی به مثابه زبان احساسات
موسیقی به مثابه نماد احساس
ذات موسیقی صدا و حرکت است
بسیاری از پدیده های طبیعی مانند ابشار و وزش باد از میان برگ های درختان و نوای طبیعی موسیقی ایجاد می کنند.پس باید بپذیریم موسیقی پدیده ای است در فطرت ادمی.از انجا که موسیقی یکی از زیر مجموعه های فرهنگ در همه جوامع وجود دارد و گاه با افسانها وحکایت ها و احساسات انان همراه است. موسیقی که نه مجالس لهو ولعب و اعانت به اثم وکمک رسان به ستایش حق تعالی موسیقی سازندگی تلاش و خبرخواهی بوده است.
تاریخچه زیباییشناسی در موسیقی
بیش از دوهزار سال است که غرب وشرق به قدرت موسیقی در برانگیختن احساسات اذعان کردهاند. به حدی که کسانی که دغدغه حفظ امنیت دولت را داشتهاند موسیقی را خطرناک تلقی کردهاند. اما تشریح این امر که موسیقی چگونه چنین تاثیری بر ما میگذاردبسیار دشوار است. فهم دلیل این امر چندان سخت نیست. قدیمی ترین و رایج ترین نظریههای غربی هنر، هنر راتقلید طبیعت میدانند. اما موسیقی تمامأ با این تعریف سازگار نیست. موسیقی قادر به بازنمایی اشکال و رنگها یا توصیف جهان در قالب واژگان نیست و توانایی اش در تقلید اصواتی که در عالم طبیعت وجود دارند سهم بسیار کوچکی است. اما این قالب هنری غیرمفهومی و غیر تقلیدی که مجموعهای از اصوات نظام یافته است به نحو معینی تجربیات زیبایی شناسانهای فراهم میآورد که در ابعاد و مراتب مختلف دارای ارزشند.
از سرگرم کنندگی نسبی تا تجربههای زیبایی شناسانهای که به کنه شخصیت راه میبرند و ما را به مرتبهای بی بدیل می رسانند. این هنر از چه نوعی است؟
نظریههای زیبایی شناسی موسیقی که به این پرسش پاسخ میدهند در دو گروه کلی جای میگیرند؛
نظریههای قایل به وابستگی که ارزش زیبایی شنلسانه موسیقی را بر حسب روابط آن با امر دیگری خارج از موسیقی تبیین میکنند، و این امر معمولأ احساس است.
نظریههای قایل به استقلال که ارزش زیبایی شنلسانه موسیقی را وابسته به امری خارج از موسیقی نمی دانند بلکه آن را وابسته به ویژگیهای ذاتی موسیقی تلقی میکنند.
تقسیمبندی موسیقی
موسیقی به روشهای بسیاری تقسیمبندی می شود.
بر اساس دوره ی هنری پیدایش
موسیقی گریگورین
موسیقی دوره باروک
موسیقی کلاسیک
موسیقی مدرن
بر اساس ساختار آوا شناسی
کوانتو تونیک (موسیقی دارای نت های جداگانه مشخص با فاصله موسیقیایی)
استریم تونیک (موسیقی بدون فواصل - موسیقی دارای نتهای پیوسته)
بر اساس ساختار گامها
گام کروماتیک
گام دیاتونیک
بر اساس تعداد نتها در گام:
پنتاتونیک یا پنج صدایی (مانند موسیقی ژاپن)
مونوتونیک یا تک صدایی (مانند برخی سازهای تکنت همچون برخی شبپورهای نظامی و یا سوتسوتک)
هگزاتونیک
از دیدگاه ضرباهنگ
موسیقی بیضرب - آن است که دارای وزنی آشکار نباشد که نمونهٔ آن برخی آوازهای موسیقی ایرانی هستند.
موسیقی آهنگین یا رِنگ (Rhythmic) به موسیقیهایی گفته میشود که دارای وزن باشد مانند آهنگهایی که برای رقص ساخته شده باشد؛ پیش در آمد، مارش و غیره.
لارگو (خیلی آرام و آهسته)
آداجیو (آهسته)
پرستو (خیلی تند)
آلگرو (تند)
آندانته (معمولی)
آلگرتو
از دیدگاه ناحیه پیدایش
موسیقی بومی
موسیقی نواحی
موسیقی شرقی
موسیقی غربی
موسیقی ایرانی
موسیقی عربی
موسیقی فلامنکو
موسیقی کانتری
(و بسیاری نواحی دیگر)
از دیدگاه خاستگاه معنایی-کلامی و جایگاه اجتماعی
موسیقی مذهبی
موسیقی آیینی (به عنوان مثال موسیقی عرفانی و یا موسیقی صوفی گری موسیقی عروسی و یا عزا )
موسیقی پاپ
موسیقی راک
موسیقی رپ
موسیقی کودک
نوحه خوانی
تواشیح
از لحاظ اولویت کلام یا ساز
موسیقی کلامی
موسیقی بیکلام
از دیدگاه کاربردی
موسیقی درمانی مانند موسیقی زار جنوب ایران و یا موسیقی های مخصوص آرامش و مدیتیشن
موسیقی رقص
موسیقی فیلم
موسیقی نظامی (مارشه)
از لحاظ سازبندی (ارکستراسیون) و آوایی
موسیقی تک سازی (Solo)
موسیقی سمفونیک
موسیقی اپرا
دو نوازی (دوئت)
سه نوازی (تریو)
چهارنوازی (کوارتت)
موسیقی تلفیقی (فیوژن)
موسیقی ضربی
موسیقی آرشه ای (مانند کوارتت زهی، گروه سازهای بادی)
موسیقی آوایی (وکال) - مانند آثار ارکستر آوازی تهران و یا گروه کر کلسیا
بر پایه فرم موسیقی
سونات
سمفونی
پرلود (پبش درآمد)
مینوئت
پیشنوا (اُورتور)
کنسرتو
لایتموتیف یا نغمه معرف (leitmotiv به معنی نغمهٔ راهبر یا شاخص)
بر اساس دستگاه یا مقام که برای موسیقی سنتی ایرانی هفت دستگاه به همراه ۵ آواز برمیشمارند مانند دستگاه ماهور، دستگاه شور، بیات ترک. هر دستگاه میتواند تعدادی «گوشه» داشته باشد. همچنین در موسیقی ایرانی ۱۲ مقام برشمردهاند مانند مقام راست، زیر، اصفهان، حجاز.
تئوری موسیقی نظریهای دربارهٔ نگارش و ساختار و قواعد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست. تئوری موسیقی شامل تحلیل نتهای ملودی و نیز بررسی آنها از دیدگاه نگارش (نت نویسی)، ریتم، هارمونی (هماهنگی عرضی نتها)، کنترپوان (هماهنگی طولی نتها) و ... است. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی صداها و نتها دارد. میتوان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت از روشهای ریاضی برای تحلیل موسیقی استفاده می شود.
دیدگاه فرهنگها و ادیان به موسیقی
اسلام
در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهابالدین الهیثمی و ابن ابیالدنیا بودهاند که موسیقی را یکسره لهو و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی مینمودند. فارابی معتقد بود که موسیقی نمیتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن زیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است. از آنجا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمیگرفت، موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبهرو بوده است.
برخی آلات موسیقی
نی
نی از قـدیمی ترین این نوع است و شامل یک لوله استوانهای از جـنس نی بوده که دارای هـفت بـند و شش گـرهاست. نی از دسته سازهـای محـلی است و تـقـریـبا در تمام نقاط ایران معـمول و رایج است.
سرنا
سرنا ساز دیگـری از خانواده آلات موسیقی بادی است که در تـمان نقاط ایران معـمول است و شامل سرنای بـخـتـیـاری و آذربایـجانی است. در ایران این ساز به هـمراه دهـل و یا نقاره نواخـته میشود. لازم به ذکر است که نواخـتن این ساز در نقاط مخـتـلف کشور در مواقع خاصی و به منظورهای مخـتـلف انجام میشود. در کردستان با نواخـتن دهـل و سرنا مرگ کسی را خبر میدهـند و در شمال ب هـمراهی طناب بازهـا سرنا نواخـته میشود و در آذربایجان غـربی، روستائیان در عـروسیها حین رقص چوبی، سرنا مینوازند.
کـرنا
کرنا: سازی قدیمی و تاریخی است که در استانهای مخـتـلف ایران به شکـلهای متـفاوت ساخـته و اجرا میشود. مهـمترین کرناهـا، کرنای شمال، گـیلان و کرنای مشهـد است. این ساز بـیـشتر در کردستان و آذربایجان مورد استـعـمال قرار میگـیرد.
نی انبان
نی انبان بـیـشتر در جنوب ایران مورد استـفاده قـرار میگیرد و در بعـضی نقاط ایران آن را " خـیک نای " نـیز مینامند و در نقاطی از آذربایجان نیز نواخته میشود.
آلات موسیقی زهـی
کمانچـه
یکی از قـدیمی ترین سازهای زهـی، کمانچه است که اولین شکل ویولون امروزی است. این ساز نـقـش تک نواز و هـمـنواز، هـر دو را به خوبی اجرا میکند. کمانچه سازی ملی است. در تمام استانهای ایران نواخـتن آن متداول است و بـیشتر در میان طوایف لر و بختیاری رواج دارد.
بربط
بربط: سازی از خانواده سازهای رشتهای مفـید که به آن " ال عـود یا لوت " نیز میگـویـند. ساخـتمان این ساز شـبـیه گـلابی است که از درازا به دو نـیم شدهاست. دارای کاسهای بـزرگ و دستهای کوتاه که در آغاز سه رشته سیم داشتهاست.
رباب
رباب: این ساز زهـی است از چـهـار قـسمت شامل شکم خـربزه مانـند، سینه، دسته و سر تـشـکـیل شدهاست. سیمهای رباب در قدیم از روده و امروز از نخ نایلون ساخـته میشود و مضراب رباب از پـر مرغ ساخـته شدهاست. این ساز اساساً سازی محلی است و بـیـشتر در نواحی خراسان معـمول است و هـمچـنـین در نواحی سیستان نیز نواخـته میشود.
تار
تار: یکی از سازهای زهی اصیل ایران است که یک شـکم چـند قـسمتی دارد و دارای شش تار میباشد. از این گـروه ســــازهــا، سـه تار و دو تار را میتوان نام برد که نوازندگی دوتار در تـرکـمن صحرا و نواحی خراسان بـسیار معـمول میباشد.
گیتار
گیتار: یکی از دیگر سازهای زهی است که انواع مختلف، چهار سیم، شش سیم، هشت سیم، دوازده سیم و... و به دستههای گیتار کلاسیک، گیتار آکوستیک و گیتار الکتریک تقسیم میشود. این ساز زهی با پیک یا انگشت نواخته میشود. این ساز ریشهٔ اسپانیایی دارد.
آلات موسیقی ضـربی
از سازهای ضربی معـروف ایرانی دهـل، طبل و تـنـبک میباشـند.
دهـل
دهـل: این ساز از استوانه کوتاهی از جـنس چـوب که قـطر دایره آن حـدود یک مـتر و ارتـفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر است تـشکـیل شده و بر دو سطح دایرهای شکـل آن پـوست کـشـیده شدهاست. مضرابـش دو چـوب یکی به شکـل عـصا و دیگـری ترکهای نازک میباشد. دهـل سازی کاملاً محـلی و بـیـشـتر هـمراهـی کـنـنده با سرنا است. در مناطق فارس، بلوچستان و کـردستان بـیش از سایر جاها مورد استـفاده قـرار میگـیرد.
دایـره
دایره: این ساز ضربی که از حلقهای چوبی تـشـکیل گـردیده که بر یکی از سطوح جانبی دایرهای شکل آن پـوست کشـیده شدهاست، این ساز را با ضرب سر انگـشتان هـر دو دست مینوازند و بـیـشتر شهـری است تا محـلی. سازی است هـمراهی کـنـنده با سایر سازهـا. دایره در حال حاضر در آذربایجان بـیـشـتر از سایر جاهـا رواج دارد.
طبل
طبل: یکی دیگر از سازهای ضربی که کوچکـتر از دهـل میباشد و مضراب آن دو کوبه چوبی است و آن را در مراسم عـزاداری در اکثـر مناطق ایران مینوازند.
تـنـبک
تـنبک: سازی است از پوست و چوب (معـمولا گـردو) و از دو قسمت گـلویی و استوانهای تـشکـیل یافـته، سطح بالایی آن از پوست و قسمت گلویی آن که با دهانهای گـشاد دارد باز میباشد.
سازهای مضربی (زهـی - کوبی)
ساز منحصربهفرد ایرانی که در این تـقـسیم بـندی قـرار میگـیرد سنـتور است. این ساز شامل جـعـبهای ذوزنقهای است و هـفـتاد و دو رشته سیم سفـید و زرد تـشکـیل یافـتهاست.
سنـتور اساساً سازی است که قابـلیت تـکـنوازی و هـمنوازی را داراست و نواخـتن آن در تمام استانهای ایران متـداول است.
موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر – و هردر را باید نام برد.
در دورههای اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیدهاند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی ۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید ۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانیها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.
پیدایش موسیقی در ملل
یونان
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چین
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل میشوند.
ایران
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند.
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه
آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوک مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشه
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
ژرمنی
در افسانههای ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کردهاست.
ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره، صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها, گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا میکنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا میروند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیکها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین میافکند دستخوش جذبه وشور میگردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچهای بود از عقاید و افسانههای ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی میکنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی میکنیم به هیچ وجه به افسانههای کهن به دیدهٔ تحقیر نمینگریم بلکه میکوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصهها نهفتهاست به بهترین وجه دریابیم.
موسیقی، زمان
وقتی که مردم از حال عادی خارج و دستخوش احساسات میگردیدند صدای خود را بلند میکردند و به اصوات کشش و دوامی دلخواه میدادند. در صحت این فرضیه تردید زیاد روا نباید داشت.
کارل شتومیف استاد سابق فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع و آغاز موسیقی را از لحظهای میداند که مردم ناگزیر شدند برای تفهیم وتفهم به اصوات متوسل شوند و به نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی به معنای امروزی آن به وجود آمدهاست. مطالعه در موسیقی قبایل مختلف ممکن است ما را به کشف پیوستگیهای نژادی که بین این قبایل موجود است راهنمایی کند.
سخن گفتن هنرپیشهها روی صحنه در روزگار ما نیز به نوعی آواز میماند.
تغییر لحن واعظ واتخاذ لحن تازهای هم همان آواز است.
ملل قدیم نیز هنگامی که به نیایش خدایان میپرداختند مسلما چنین میکردند.
آنان در حال عبادت سخت تحت تاثیر هیجان و شوریدگی وادارشان میساخت چیزی را که کلمات یارای بیان آن را نداشت اظهار کنند.
استفاده از موسیقی برای هر فرد مجاز نبوده و حرفهٔ موسیقی دانی خاص کاهنان معبد, جادوگران و طبیبان گردید.اینان خواندن بسیاری از ترانهها و نواختن برخی از سازها را به خود منحصر ساخته بودند.البته آشکار است که دیگران حق دسترسی به این سازها را نداشتند و حتی اگر چشم زنی به این سازها میافتاد واجب القتل شناخته میشد.
موسیقی نیز مانند خیلی از چیزهای دیگر در دست بعضی وسیله احراز تفوق و کسب امتیازات شد.
کشیشها میکوشیدند با انحصار موسیقی به خودشان سری میان سرها بیرون بیاورند و مقام و وضعی استثنائی برای خودشان ایجاد کنند.بدین طریق پای موسیقی نیز که روزگاری عطیه خدایان بود در نبردی که به خاطر کسب قدرت و امتیازات طبقاتی درگیر بود کشیده شد.
خواننده
خواننده به زبان فارسی دری «آوازخوان» یک موسیقیدان است که از صدای خود برای ایجاد موسیقی استفاده میکند. اغلب، خواننده با موسیقیدانان و آلتهای موسیقی همراه میشود. با وجود آنکه بسیاری از افراد برای تفریح میخوانند، تکنیک و مهارت خواندن (vocal skill)، اغلب ترکیبی از استعداد ذاتی و آموزشهای حرفهای است.
یک خوانندهٔ اصلی (lead singer)، آوازهای اصلی را برای یک آهنگ اجرا میکند؛ که درمقابل یک خوانندهٔ پشتیبان (backing singer) قرار دارد که آوازهای پشتیبان (پسزمینه) یا هارمونی را میخواند. یک استثنا موسیقی پنجقسمتهٔ بیساز گاسپل است که در آن خوانندهٔ اصلی، بلندترین صدا را در میان پنج صدا دارد و یک descant (نوعی سرود مناجاتی) را میخواند اما ملودی را اجرا نمیکند.
خوانندههای حرفهای، اغلب تحت تعلیم یک معلم موسیقی آواز قرار میگیرند.
پیشینه خوانندگی در ایران
پرونده:مهر شوش.jpeg
گروه نوازندگان، مُهر بازمانده از شوش
از مهمترین مُهرنگاره های خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازنده ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که "آواز" میخواند.
صدای انسانی
در موسیقی کلاسیک اروپایی و اپرا، با صداها و آوازها به مانند آلتهای موسیقی برخورد میشود. نوازندگانی که موسیقی آوازی را مینویسند، میبایست درکی از تواناییها و ویژگیهایی خواننده داشته باشند.
خوانندگان، اغلب حرفهٔ خود را پیرامون استایلهای معینی بنا میکنند. سامانههای ردهبندی صدایی تا کنون پیشرفتهایی برای دستهبندی خوانندگان بر اساس محدودهٔ صوتی (tessitura)، وزن صدایی (vocal weight) و طنین (timbre) داشتهاند. خوانندگان موسیقی دستهجمعی بر اساس محدودهٔ صدایی دستهبندی میشوند (محدودهٔ موزیکال را ببینید.) سایر دستهها عبارتاند از: سوبرت (soubrette)، هلدنتنور (heldentenor)، کالرئتوئرا (coloratura) و بسو بوفو (basso buffo).
همچنین ردههایی برای مردانی که میتوانند در محدودهٔ صدایی زنانه بخوانند وجود دارد. این نوع صدا اغلب نادر است، اما همچنان در اپرا استفاده میشود. در موسیقی باروک، بسیاری از نقشها برای خوانندگان کاستراتو (castrato) نوشته میشد. کاستراتوها، خوانندگان مردی بودند که در بچگی عمل اختهٔ صدا روی آنها انجام گرفتهاست تا از تغییر صدای آنها جلوگیری شود. یک مرد با این نوع صدا، ممکن است یک کاونترتنور (خواننده ای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد، countertenor) (مناسب برای نقشهای Castrato Alto) یا سوپرانیست (ششدانگخوان) (مناسب برای نقشهای Castrato Soprano) باشد.
خوانندگان همچنین بر اساس نوع موسیقی که میخوانند نیز تقسیمبندی میشوند، مانند خوانندگان روحانی یا سرایندگان کارتنیک.
خوانندگان اصلی و پشتیبان
در بسیاری از گروههای موسیقی جدید، یک خواننده وجود دارد که بخشهای اصلی را میخواند (خوانندهٔ اصلی) و یک یا بیش از یکی که آوازهای پشتیبان (پسزمینه) را میخواند. هدف از آوازهای پشتیبان خواندن قسمتهایی مشخص از یک ترانه است، اما کمتر از ۵۰٪، یا فقط قسمتهای تکراری با همهمههای پسزمینه را بخواند. خوانندگان پسزمینه در طی خواندنهای دستهجمعی نیز شرکت میکنند و برای ایجاد تأثیرات، ایجاد صدا میکنند. برای بعضی دلایل، بندهای با یک خوانندههای اصلی، اغلب مرد هستند. بندهای مناسب برای دو جنس (مذکر و مؤنث)، اغلب خوانندهٔ اصلی مؤنث دارند.
خوانندگی
خوانندگی یا آوازخوانی یا آوازهخوانی عمل تولید اصوات موسیقایی با استفاده از صدای انسان است. تفاوت آن با سخن گفتن معمولی در ریتم و تونالیته آن است. کسی که آواز میخواند را آوازهخوان، خواننده یا وُکالیست مینامند. آوازهخوانان گونهای از موسیقی را اجرا میکنند که آواز نامیده میشود و ممکن است با همراهی یا بدون همراهی ساز باشد. عمل آوازهخوانی معمولاً توسط گروهی از موسیقیدانان مانند گروه کری با صداهایی در محدودههای متفاوت، و یا در کنار مجموعهای از نوازندگان نظیر یک گروه راک یا گروه باروک انجام میشود. از بسیاری جهات آواز انسانی را میتوان شکلی از سخنگفتن دانست. تقریباً هر کس که حرف میزند آواز هم میتواند بخواند. آوازهخوانی ممکن است رسمی یا غیر رسمی باشد، از پیش معلوم باشد یا بداههپردازی شود. آواز خواندن ممکن است برای لذت، آسایش، آیین، آموزش و یا برای منافع مادی انجام شود. مهارت در آواز خواندن تنها با صرف زمان، آموزش، کار و تمرین منظم ممکن میشود. آوازهخوانان حرفهای اغلب در یک ژانر موسیقایی به خصوص فعالیت میکنند، مثلاً موسیقی کلاسیک یا راک و زیر نظر معلمان و مربیانِ آواز آموزش میبینند.
موسیقی
موسیقی هنر است که از صداها تشکیل شده است. عناصر معمول موسیقی ارتفاع (که لحن و هارمونی را در بر دارد)، ریتم (و مفاهیم مربوط به آن، شامل ضرب (موسیقی)، متر، و مفصلبندی (articulation))، فورته، و ویژگیهای صوتی رنگ صدا (timbre) و بافت است.
ریشه واژهٔ موسیقی
واژهٔ موسیقی از واژهای یونانی و گرفته شده از کلمهٔ Mousika و مشتق از کلمهٔ Muse میباشد .
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود.
تعاریف گذشتگان از موسیقی
پیشینیان موسیقی را چنین تعریف کردهاند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود. ارسطو موسیقی را یکی از شاخههای ریاضی میدانسته و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفتهاند، همانند ابن سینا که در بخش ریاضی کتاب شفا از موسیقی نام بردهاست ولی از آنجا که همه ویژگیهای موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیرقابل تغییر نیست، بلکه ذوق و قریحهی سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز میدانند. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گستردهاست که دارای بخشهای گوناگون و تخصّصی میباشد.
صدا در صورتی موسیقی نامیده میشود که بتواند پیوند میان اذهان ایجاد کند و مرزی از جنس انتزاع آن را محدود نکند.
افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز میبخشد..
ابونصر فارابی:موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است; علم موسیقی عملی و علم موسیقی نظری.
ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمهها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمانهای بین نغمهها بحث میشود.
بتهوون: موسیقی مظهری است عالیتر از هرعلم و فلسفه ای. موسیقی هنرزبان دل و روح بشر و عالیترین تجلی قریحهی انسانی است.
لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. درواقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار خوشیها ورنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبداموسیقی به شمار میآید.
ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالدبن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هرچه باشد رنج و بلاست.
ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده میکند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدید آورد.
نظریههای زیباییشناسی درباره موسیقی
سه نظریه زیبایی شناسی درباره موسیقی وجود دارد:
موسیقی به مثابه زبان احساسات
موسیقی به مثابه نماد احساس
ذات موسیقی صدا و حرکت است
بسیاری از پدیده های طبیعی مانند ابشار و وزش باد از میان برگ های درختان و نوای طبیعی موسیقی ایجاد می کنند.پس باید بپذیریم موسیقی پدیده ای است در فطرت ادمی.از انجا که موسیقی یکی از زیر مجموعه های فرهنگ در همه جوامع وجود دارد و گاه با افسانها وحکایت ها و احساسات انان همراه است. موسیقی که نه مجالس لهو ولعب و اعانت به اثم وکمک رسان به ستایش حق تعالی موسیقی سازندگی تلاش و خبرخواهی بوده است.
تاریخچه زیباییشناسی در موسیقی
بیش از دوهزار سال است که غرب وشرق به قدرت موسیقی در برانگیختن احساسات اذعان کردهاند. به حدی که کسانی که دغدغه حفظ امنیت دولت را داشتهاند موسیقی را خطرناک تلقی کردهاند. اما تشریح این امر که موسیقی چگونه چنین تاثیری بر ما میگذاردبسیار دشوار است. فهم دلیل این امر چندان سخت نیست. قدیمی ترین و رایج ترین نظریههای غربی هنر، هنر راتقلید طبیعت میدانند. اما موسیقی تمامأ با این تعریف سازگار نیست. موسیقی قادر به بازنمایی اشکال و رنگها یا توصیف جهان در قالب واژگان نیست و توانایی اش در تقلید اصواتی که در عالم طبیعت وجود دارند سهم بسیار کوچکی است. اما این قالب هنری غیرمفهومی و غیر تقلیدی که مجموعهای از اصوات نظام یافته است به نحو معینی تجربیات زیبایی شناسانهای فراهم میآورد که در ابعاد و مراتب مختلف دارای ارزشند.
از سرگرم کنندگی نسبی تا تجربههای زیبایی شناسانهای که به کنه شخصیت راه میبرند و ما را به مرتبهای بی بدیل می رسانند. این هنر از چه نوعی است؟
نظریههای زیبایی شناسی موسیقی که به این پرسش پاسخ میدهند در دو گروه کلی جای میگیرند؛
نظریههای قایل به وابستگی که ارزش زیبایی شنلسانه موسیقی را بر حسب روابط آن با امر دیگری خارج از موسیقی تبیین میکنند، و این امر معمولأ احساس است.
نظریههای قایل به استقلال که ارزش زیبایی شنلسانه موسیقی را وابسته به امری خارج از موسیقی نمی دانند بلکه آن را وابسته به ویژگیهای ذاتی موسیقی تلقی میکنند.
تقسیمبندی موسیقی
موسیقی به روشهای بسیاری تقسیمبندی می شود.
بر اساس دوره ی هنری پیدایش
موسیقی گریگورین
موسیقی دوره باروک
موسیقی کلاسیک
موسیقی مدرن
بر اساس ساختار آوا شناسی
کوانتو تونیک (موسیقی دارای نت های جداگانه مشخص با فاصله موسیقیایی)
استریم تونیک (موسیقی بدون فواصل - موسیقی دارای نتهای پیوسته)
بر اساس ساختار گامها
گام کروماتیک
گام دیاتونیک
بر اساس تعداد نتها در گام:
پنتاتونیک یا پنج صدایی (مانند موسیقی ژاپن)
مونوتونیک یا تک صدایی (مانند برخی سازهای تکنت همچون برخی شبپورهای نظامی و یا سوتسوتک)
هگزاتونیک
از دیدگاه ضرباهنگ
موسیقی بیضرب - آن است که دارای وزنی آشکار نباشد که نمونهٔ آن برخی آوازهای موسیقی ایرانی هستند.
موسیقی آهنگین یا رِنگ (Rhythmic) به موسیقیهایی گفته میشود که دارای وزن باشد مانند آهنگهایی که برای رقص ساخته شده باشد؛ پیش در آمد، مارش و غیره.
لارگو (خیلی آرام و آهسته)
آداجیو (آهسته)
پرستو (خیلی تند)
آلگرو (تند)
آندانته (معمولی)
آلگرتو
از دیدگاه ناحیه پیدایش
موسیقی بومی
موسیقی نواحی
موسیقی شرقی
موسیقی غربی
موسیقی ایرانی
موسیقی عربی
موسیقی فلامنکو
موسیقی کانتری
(و بسیاری نواحی دیگر)
از دیدگاه خاستگاه معنایی-کلامی و جایگاه اجتماعی
موسیقی مذهبی
موسیقی آیینی (به عنوان مثال موسیقی عرفانی و یا موسیقی صوفی گری موسیقی عروسی و یا عزا )
موسیقی پاپ
موسیقی راک
موسیقی رپ
موسیقی کودک
نوحه خوانی
تواشیح
از لحاظ اولویت کلام یا ساز
موسیقی کلامی
موسیقی بیکلام
از دیدگاه کاربردی
موسیقی درمانی مانند موسیقی زار جنوب ایران و یا موسیقی های مخصوص آرامش و مدیتیشن
موسیقی رقص
موسیقی فیلم
موسیقی نظامی (مارشه)
از لحاظ سازبندی (ارکستراسیون) و آوایی
موسیقی تک سازی (Solo)
موسیقی سمفونیک
موسیقی اپرا
دو نوازی (دوئت)
سه نوازی (تریو)
چهارنوازی (کوارتت)
موسیقی تلفیقی (فیوژن)
موسیقی ضربی
موسیقی آرشه ای (مانند کوارتت زهی، گروه سازهای بادی)
موسیقی آوایی (وکال) - مانند آثار ارکستر آوازی تهران و یا گروه کر کلسیا
بر پایه فرم موسیقی
سونات
سمفونی
پرلود (پبش درآمد)
مینوئت
پیشنوا (اُورتور)
کنسرتو
لایتموتیف یا نغمه معرف (leitmotiv به معنی نغمهٔ راهبر یا شاخص)
بر اساس دستگاه یا مقام که برای موسیقی سنتی ایرانی هفت دستگاه به همراه ۵ آواز برمیشمارند مانند دستگاه ماهور، دستگاه شور، بیات ترک. هر دستگاه میتواند تعدادی «گوشه» داشته باشد. همچنین در موسیقی ایرانی ۱۲ مقام برشمردهاند مانند مقام راست، زیر، اصفهان، حجاز.
تئوری موسیقی نظریهای دربارهٔ نگارش و ساختار و قواعد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست. تئوری موسیقی شامل تحلیل نتهای ملودی و نیز بررسی آنها از دیدگاه نگارش (نت نویسی)، ریتم، هارمونی (هماهنگی عرضی نتها)، کنترپوان (هماهنگی طولی نتها) و ... است. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی صداها و نتها دارد. میتوان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت از روشهای ریاضی برای تحلیل موسیقی استفاده می شود.
دیدگاه فرهنگها و ادیان به موسیقی
اسلام
در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهابالدین الهیثمی و ابن ابیالدنیا بودهاند که موسیقی را یکسره لهو و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی مینمودند. فارابی معتقد بود که موسیقی نمیتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن زیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است. از آنجا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمیگرفت، موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبهرو بوده است.
برخی آلات موسیقی
نی
نی از قـدیمی ترین این نوع است و شامل یک لوله استوانهای از جـنس نی بوده که دارای هـفت بـند و شش گـرهاست. نی از دسته سازهـای محـلی است و تـقـریـبا در تمام نقاط ایران معـمول و رایج است.
سرنا
سرنا ساز دیگـری از خانواده آلات موسیقی بادی است که در تـمان نقاط ایران معـمول است و شامل سرنای بـخـتـیـاری و آذربایـجانی است. در ایران این ساز به هـمراه دهـل و یا نقاره نواخـته میشود. لازم به ذکر است که نواخـتن این ساز در نقاط مخـتـلف کشور در مواقع خاصی و به منظورهای مخـتـلف انجام میشود. در کردستان با نواخـتن دهـل و سرنا مرگ کسی را خبر میدهـند و در شمال ب هـمراهی طناب بازهـا سرنا نواخـته میشود و در آذربایجان غـربی، روستائیان در عـروسیها حین رقص چوبی، سرنا مینوازند.
کـرنا
کرنا: سازی قدیمی و تاریخی است که در استانهای مخـتـلف ایران به شکـلهای متـفاوت ساخـته و اجرا میشود. مهـمترین کرناهـا، کرنای شمال، گـیلان و کرنای مشهـد است. این ساز بـیـشتر در کردستان و آذربایجان مورد استـعـمال قرار میگـیرد.
نی انبان
نی انبان بـیـشتر در جنوب ایران مورد استـفاده قـرار میگیرد و در بعـضی نقاط ایران آن را " خـیک نای " نـیز مینامند و در نقاطی از آذربایجان نیز نواخته میشود.
آلات موسیقی زهـی
کمانچـه
یکی از قـدیمی ترین سازهای زهـی، کمانچه است که اولین شکل ویولون امروزی است. این ساز نـقـش تک نواز و هـمـنواز، هـر دو را به خوبی اجرا میکند. کمانچه سازی ملی است. در تمام استانهای ایران نواخـتن آن متداول است و بـیشتر در میان طوایف لر و بختیاری رواج دارد.
بربط
بربط: سازی از خانواده سازهای رشتهای مفـید که به آن " ال عـود یا لوت " نیز میگـویـند. ساخـتمان این ساز شـبـیه گـلابی است که از درازا به دو نـیم شدهاست. دارای کاسهای بـزرگ و دستهای کوتاه که در آغاز سه رشته سیم داشتهاست.
رباب
رباب: این ساز زهـی است از چـهـار قـسمت شامل شکم خـربزه مانـند، سینه، دسته و سر تـشـکـیل شدهاست. سیمهای رباب در قدیم از روده و امروز از نخ نایلون ساخـته میشود و مضراب رباب از پـر مرغ ساخـته شدهاست. این ساز اساساً سازی محلی است و بـیـشتر در نواحی خراسان معـمول است و هـمچـنـین در نواحی سیستان نیز نواخـته میشود.
تار
تار: یکی از سازهای زهی اصیل ایران است که یک شـکم چـند قـسمتی دارد و دارای شش تار میباشد. از این گـروه ســــازهــا، سـه تار و دو تار را میتوان نام برد که نوازندگی دوتار در تـرکـمن صحرا و نواحی خراسان بـسیار معـمول میباشد.
گیتار
گیتار: یکی از دیگر سازهای زهی است که انواع مختلف، چهار سیم، شش سیم، هشت سیم، دوازده سیم و... و به دستههای گیتار کلاسیک، گیتار آکوستیک و گیتار الکتریک تقسیم میشود. این ساز زهی با پیک یا انگشت نواخته میشود. این ساز ریشهٔ اسپانیایی دارد.
آلات موسیقی ضـربی
از سازهای ضربی معـروف ایرانی دهـل، طبل و تـنـبک میباشـند.
دهـل
دهـل: این ساز از استوانه کوتاهی از جـنس چـوب که قـطر دایره آن حـدود یک مـتر و ارتـفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر است تـشکـیل شده و بر دو سطح دایرهای شکـل آن پـوست کـشـیده شدهاست. مضرابـش دو چـوب یکی به شکـل عـصا و دیگـری ترکهای نازک میباشد. دهـل سازی کاملاً محـلی و بـیـشـتر هـمراهـی کـنـنده با سرنا است. در مناطق فارس، بلوچستان و کـردستان بـیش از سایر جاها مورد استـفاده قـرار میگـیرد.
دایـره
دایره: این ساز ضربی که از حلقهای چوبی تـشـکیل گـردیده که بر یکی از سطوح جانبی دایرهای شکل آن پـوست کشـیده شدهاست، این ساز را با ضرب سر انگـشتان هـر دو دست مینوازند و بـیـشتر شهـری است تا محـلی. سازی است هـمراهی کـنـنده با سایر سازهـا. دایره در حال حاضر در آذربایجان بـیـشـتر از سایر جاهـا رواج دارد.
طبل
طبل: یکی دیگر از سازهای ضربی که کوچکـتر از دهـل میباشد و مضراب آن دو کوبه چوبی است و آن را در مراسم عـزاداری در اکثـر مناطق ایران مینوازند.
تـنـبک
تـنبک: سازی است از پوست و چوب (معـمولا گـردو) و از دو قسمت گـلویی و استوانهای تـشکـیل یافـته، سطح بالایی آن از پوست و قسمت گلویی آن که با دهانهای گـشاد دارد باز میباشد.
سازهای مضربی (زهـی - کوبی)
ساز منحصربهفرد ایرانی که در این تـقـسیم بـندی قـرار میگـیرد سنـتور است. این ساز شامل جـعـبهای ذوزنقهای است و هـفـتاد و دو رشته سیم سفـید و زرد تـشکـیل یافـتهاست.
سنـتور اساساً سازی است که قابـلیت تـکـنوازی و هـمنوازی را داراست و نواخـتن آن در تمام استانهای ایران متـداول است.
موسیقی
شناختن مبداء و منشاء موسیقی برای ما کمال استفاده را در بر دارد زیرا کشف این نکته به شناسائی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید و به همین دلیل است که تا کنون علماء و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند که از میان آنها سپنسر, نیچه, هاوس اگر – و هردر را باید نام برد.
در دورههای اخیر علماء و محققین با تحقیق در احوال ملل ابتدایی – وحشی و نیمه وحشی طریق مطمئن تری برای تحقیق در این زمینه بر گزیدهاند.فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.
نخست ژان ژاک روسو در اثر خود به نام فرهنگ موسیقی ۱۷۶۷ و بعد از او دولابور در کتاب تحقیقی درباره موسیقی قدیم وجدید ۱۷۸۰ این بحث را پیش کشیدند مردم سیاحت پیشه انگلستان نیز پس از فرانسویان به تحقیق در این موضوع پرداختند و در این اواخر آلمانیها تحت عنوان علم موسیقی سنجشی به این تحقیقا ت رونق عمیق بسیاری بخشیدند.
پیدایش موسیقی در ملل
یونان
یونانیها هر مس را به شکرانه بخشیدن موسیقی ستایش میکردند. اما هر مس خدای بازرگانی و بازرگانان بود و به نظر ما بعید میآید که بتواند با موسیقی سر و کاری داشته باشد. ولی از نظر دور نباید داشت که او در عین حال پیک و قاصد خدایان دیگر نیز بود.
قطعا هنگامی که او ضمن گردش و سیاحت در ساحل دریای مدیترانه رشته رودهای را که از برادرش آپولون به سرقت برده بود را بر روی کاسهٔ لاک پشتی استوار کرد از جانب ابومنش یعنی زئوس و محبوبه اش مایا ماموریتی به عهده داشتهاست و به این ترتیب است که اولین ساز یعنی لیر بوجود آمد.
چین
چینیها خیلی پیش از این با موسیقی آشنایی داشتند. چهار هزار و پانصد سال پیش از این پادشاه مقتدری به نام هائونک تی فرمان داد تا موسیقی را اختراع کنند و چهچهه مرغان و زمزمه جویباران را سر مشق دانایان و خردمندان کشور خویش قرار داد.
ژاپن
در ژاپن روزی و روزگاری الهه خورشید قهر کرد و به پناهگاه خود خزید، مردم هر چه عقلشان را روی هم ریختند جز این حیلهای بخاطرشان نرسید که با سرودن الحان متوالی و پیوسته، او را به بیرون آمدن تشویق کنند، حتی امروز نیز در ژاپن به هنگام وقوع کسوف، مردم به خواندن آوازهای فوق العاده قدیمی متوسل میشوند.
ایران
از مهمترین مُهرنگارههای خنیاگری (:موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای ۱۹۶۱-۱۹۶۶ میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره ۳۴۰۰ ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دستهای خنیاگر(:نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(:ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازندهای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خوانندهای است که "آواز" میخواند.
دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران در این دوره تاثیر شعبه موزیک دارالفنون در حفظ موسیقی ملی درزمان ناصرالدین شاه
آمریکای شمالی
یکی از قبایل آمریکای شمالی معتقدند که موسیقی از جانب یکی از خدایان بنام تسکانی-پوک مرحمت شدهاست و چنین میپندارند که او پلی از لاک پشتها و نهنگها ساختهاست که در موقع آواز خواندن و نوازندگی با استفاده از آن خورشید صعود میکند.
حبشه
حبشیها نیز خدائی دارند بصورت کبوتر و از نظر آنها این خداوند خواندن و نوشتن را به آنها آموخته و موسیقی را به آنان ارزانی داشتهاست.
ژرمنی
در افسانههای ژرمنی هایمدال قاپچی آسمانها, شیپور غول آسائی دارد که آن را زیر شجره الحیات دفن کردهاست و هرگاه آن را به صدا در آورد روز قیامت آغاز خواهد شد و او در آن روز همه خوانندگان و موسیقیدانان را در پناه خود خواهد گرفت و چون خود او نیز موسیقیدان و آواز خوان بودهاست برای آنان شفاعت خواهد کرد.
بدین نحو تمام ملل قدیم تاریخ و داستان، پدید آمدن موسیقی را با قصهها و افسانهها در آمیخنهاند حتی در قرون وسطی نیز چنین میپنداشتند که موسیقی را یوبال پسر کاین اختراع کردهاست.
ماداگاسکار
از طرف دیگر به آن دلیل که موسیقی را عطیه خدایان میپنداشتند، آنرا وسیله نزدیک شدن به خدا یان و نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دادند. با توسل به آن از طرفی چشم زخم و ارواح خبیثه را از خود میراندند، مرگ و بیماری را طرد میکردند و از انقلابات جوی و حریق احتزار مینمودند، و از طرف دیگر برای جلب عطوفت خدایان، نزول باران و برکت و باروری مزارع خویش دعا میکردند. یکی از مبلغین مذهبی به نام سبیره، صحنهای از مداوای بوسیله موسیقی را که خود در ماداگاسکار ناظر و شاهد آن بودهاست بدین شرح میدهد:
«روزی دوباره مراسم رقص برگزار میشد به طرز مخصوص جوال خانه را به صحن حیاط آورده در کنار یک سکه نقرهای توی هاونی چوبی گذاردند وروی هاون حصیری پهن کرده بیمارانی را که به طرز شگفت آوری بزک کرده بودند روی آن نشاندند، بعد طبلها, گیتارهای بومی و فلوتها را به صدا در آوردند. تمام ساکنین ده گرداگرد بیمار حلقه زده در حین آنکه زنان و دختران آوازی یکنواخت میخواندند مردان و کودکان پیوسته دست میزدند، در این موقع زنی که برای این موقع خاص برگزیده شده بود و از خاندان سرشناسی به نظر میآمد برخاست و برقص آغاز کرد. در همین احوال زنی که پشت سر بیماران پنهان شده با بیلی که در دست داشت به شدت بر صفحهٔ فلزی لبه تیزی که از طناب کهنهای آویخته بود، ضربه میزد بدینطریق پهلوی گوش بیماران سر و صدای کر کنندهٔ وحشتناکی پدید میآمد. آنان گمان میداشتند بدین نحو میتوانند روح خبیث را از بدن بیمارخارج کرده به جان یکی از رقص کنندگان بیندازند.
در جمیع این احوال که هر آن صدای طبلها فزونی میگرفت، دستهای بیشتری کوفته میشد و حنجرههای تازهای در آواز شرکت میکردند. هر دو بیمار با وجود آنکه صدای گوش خراش چندش آوری برخاسته بود همچنان ساکت و بی حرکت بر جای خود نشسته بودند. ناگهان با حال تعجبی که به من دست داده بود دیدم هر دو بیمار از جای خود برخاسته و در حلقه نوازندگان به رقص پرداختند.»
نیروی محسور کننده اصوات تا بروز گارما نیز بر جای مانده و هنوز هم که هنوز است مردمی که در مراحل پائین تمدن هستند در بهار برای باوری مزارع و گاوهای خود با خواندن سرودها، دعا میکنند. آویختن زنگوله به گردن گاوهائی که به چرا میروند نیز به همین دلیل است.
در قرن اخیر نیز هنگامی که کاتولیکها در کلیسا به عبادت مشغولند و صدای دلنواز ارگ طنین میافکند دستخوش جذبه وشور میگردند.
آنچه در فوق گذشت تاریخچهای بود از عقاید و افسانههای ملل قدیمی یا قبایلی که در مراحل پائین تمدن زندگی میکنند ولی باید متذکر بود که ما مردمی که در عهد سیادت علوم طبیعی زندگی میکنیم به هیچ وجه به افسانههای کهن به دیدهٔ تحقیر نمینگریم بلکه میکوشیم زیبائی و حکمتی را که در این قصهها نهفتهاست به بهترین وجه دریابیم.
موسیقی، زمان
وقتی که مردم از حال عادی خارج و دستخوش احساسات میگردیدند صدای خود را بلند میکردند و به اصوات کشش و دوامی دلخواه میدادند. در صحت این فرضیه تردید زیاد روا نباید داشت.
کارل شتومیف استاد سابق فلسفه دانشگاه برلین تاریخ شروع و آغاز موسیقی را از لحظهای میداند که مردم ناگزیر شدند برای تفهیم وتفهم به اصوات متوسل شوند و به نظر او از همین اصوات است که علم موسیقی به معنای امروزی آن به وجود آمدهاست. مطالعه در موسیقی قبایل مختلف ممکن است ما را به کشف پیوستگیهای نژادی که بین این قبایل موجود است راهنمایی کند.
سخن گفتن هنرپیشهها روی صحنه در روزگار ما نیز به نوعی آواز میماند.
تغییر لحن واعظ واتخاذ لحن تازهای هم همان آواز است.
ملل قدیم نیز هنگامی که به نیایش خدایان میپرداختند مسلما چنین میکردند.
آنان در حال عبادت سخت تحت تاثیر هیجان و شوریدگی وادارشان میساخت چیزی را که کلمات یارای بیان آن را نداشت اظهار کنند.
استفاده از موسیقی برای هر فرد مجاز نبوده و حرفهٔ موسیقی دانی خاص کاهنان معبد, جادوگران و طبیبان گردید.اینان خواندن بسیاری از ترانهها و نواختن برخی از سازها را به خود منحصر ساخته بودند.البته آشکار است که دیگران حق دسترسی به این سازها را نداشتند و حتی اگر چشم زنی به این سازها میافتاد واجب القتل شناخته میشد.
موسیقی نیز مانند خیلی از چیزهای دیگر در دست بعضی وسیله احراز تفوق و کسب امتیازات شد.
کشیشها میکوشیدند با انحصار موسیقی به خودشان سری میان سرها بیرون بیاورند و مقام و وضعی استثنائی برای خودشان ایجاد کنند.بدین طریق پای موسیقی نیز که روزگاری عطیه خدایان بود در نبردی که به خاطر کسب قدرت و امتیازات طبقاتی درگیر بود کشیده شد.
صنعت
اگر تمام فعالیتهای اقتصادی را که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشینآلات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارد، به عنوان یک کل تصور کنیم، هر صنعت، زیرمجموعهای از این کل است که تعداد زیادی از فعالیتهای مشابه را شامل میشود.
تعریف مهم برای صنعت:به مجموعه تمام واحدهایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک محصول یا یک دسته از محصولات مشابه فعالیت میکنند صنعت گفته میشود.
تعریف صنعت
در مورد تعریف دقیق صنعت، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. صنعت دارای تعریفها و تعبیرهای متفاوتی است که بر اساس قابلیت جایگزینی محصولات، فرآیند تولید و محدودههای جغرافیایی ارایه شدهاند. بهطور مثال مایکل پورتر، صنعت را چنین تعریف میکند: «صنعت عبارت است از گروه شرکتهایی که محصولات آنها جایگزین نزدیکی برای هم هستند.»[۱]
جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران
جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران - باشکوه ترین جشن سالانه صنعت کشور- در حال حاضر یکی از معتبرترین جوایزی است که در عرصه تجلیل از برترین و موفقترین شرکتهای ایرانی توسط بخش خصوصی هر ساله برگزار شده و از مدیران این شرکتها و سازمانها طی مراسمی تجلیل به عمل میآید. این جشنواره فعالیت خود را از سال 1384 آغاز کرده و با حضور وزرای صنعت، معدن و تجارت، کار و تعاون، اقتصاد و دارایی، رئیس کل بانک مرکزی، رئیس کمیسیون های صنایع و معادن، انرژی، برنامه و بودجه ، در مرکزهمایشهای بین المللی صدا و سیما برگزار گردیده است. جشنواره ملی قهرمانان صنعت علاوه بر آن که براساس یک مدل علمی به ارزیابی سازمانها به منظور تبیین نقاط ضعف، قوت و تهدید و فرصت سازمانهای متقاضی میپردازد، زمینه بازاریابی و تبلیغات را برای شرکتهای برگزیده فراهم میآورد. حضور فعال سازمانها در این جشنواره نشانگر این است که آنها قصد دارند تا خود را با دیگر سازمانها مقایسه نمایند، تا به این ترتیب ضمن افزایش توان رقابتی بر پایداری سازمان خود افزوده و در تحقق اهداف سازمانی به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
گروههای صنعت
با توجه به تعاریف مختلفی که در مورد صنعت ارایه شدهاست، گروههای صنعتی ممکن است با استفاده از روشهای مختلفی در کنار یکدیگر تقسیمبندی شوند. به طور مثال، گروههای صنعت تعریف شده در بورس اوراق بهادار تهران به شرح زیر میباشند:
استخراج زغال سنگ
کشاورزی، دامپروری و خدمات وابسته به آن
استخراج کانه های فلزی
استخراج سایر معادن
نساجی
دباغی، پرداخت چرم و ساخت انواع پاپوش
محصولات چوبی
محصولات کاغذی
انتشار و چاپ و تکثیر
فراوردههای نفتی، زغال کک و سوخت هستهای
لاستیک و پلاستیک
فلزات اساسی
ساخت محصولات فلزی
ماشین آلات و تجهیزات
ماشین آلات دستگاههای برقی
ساخت رادیو تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی
وسایل اندازهگیری، پزشکی و اپتیکی
خودرو و ساخت قطعات
سایر وسایل حمل و نقل
مبلمان و مصنوعات دیگر
قند و شکر
شرکتهای چندرشتهای صنعتی
محصولات غذایی و آشامیدنی بجز قند و شکر
مواد و محصولات دارویی
محصولات شیمیایی
پیمانکاری صنعتی
رایانه و فعالیتهای وابسته به آن
خدمات فنی و مهندسی
انبوه سازی، املاک و مستغلات
کاشی و سرامیک
سیمان، آهک و گچ
سایر محصولات کانی غیر فلزی
سرمایهگذاریها
بانکها، موسسات اعتباری و سایر نهادهای پولی
سایر واسطهگریهای مالی
حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات
البته لازم به ذکر است که تقسیمبندی فوق، الزاماً متداولترین گروهبندی صنایع نیست؛ بهطور مثال در برخی از متون کاشی و سرامیک، سیمان، آهک و گچ و سایر محصولات کانی غیر فلزی مجموعا یک گروه با نام صنعت سرامیک یا کانی غیرفلزی را تشکیل میدهند و یا تمام گروههای مربوط به تهیه غذا، در گروه صنایع غذایی قرار میگیرند. همچنین علاوه بر موارد فوق، صنایعی مانند صنعت گردشگری و صنایع دستی نیز در برخی متون در ردیف گروههای صنعت قرار میگیرند.
تقسیمبندی صنایع
با توجه به مشابهتهایی که به لحاظ فرآیند تولید، نحوه بازاریابی، نحوه مدیریت، حجم سرمایه، نوع ماشینآلات مورد استفاده، نوع مواد اولیه مورد نیاز و غیره بین گروههای مختلف صنعت وجود دارد، گروههای مختلف صنعت را میتوان از جنبههای مختلف تقسیمبندی نمود. برخی از این تقسیمبندیها به قرار زیر میباشند:
صنایع سنگین، صنایع سبک
صنایع متمرکز، صنایع غیرمتمرکز
صنایع جهانی، صنایع محلی
اگر تمام فعالیتهای اقتصادی را که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشینآلات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارد، به عنوان یک کل تصور کنیم، هر صنعت، زیرمجموعهای از این کل است که تعداد زیادی از فعالیتهای مشابه را شامل میشود.
تعریف مهم برای صنعت:به مجموعه تمام واحدهایی که در تولید، توزیع یا مصرف یک محصول یا یک دسته از محصولات مشابه فعالیت میکنند صنعت گفته میشود.
تعریف صنعت
در مورد تعریف دقیق صنعت، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. صنعت دارای تعریفها و تعبیرهای متفاوتی است که بر اساس قابلیت جایگزینی محصولات، فرآیند تولید و محدودههای جغرافیایی ارایه شدهاند. بهطور مثال مایکل پورتر، صنعت را چنین تعریف میکند: «صنعت عبارت است از گروه شرکتهایی که محصولات آنها جایگزین نزدیکی برای هم هستند.»[۱]
جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران
جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران - باشکوه ترین جشن سالانه صنعت کشور- در حال حاضر یکی از معتبرترین جوایزی است که در عرصه تجلیل از برترین و موفقترین شرکتهای ایرانی توسط بخش خصوصی هر ساله برگزار شده و از مدیران این شرکتها و سازمانها طی مراسمی تجلیل به عمل میآید. این جشنواره فعالیت خود را از سال 1384 آغاز کرده و با حضور وزرای صنعت، معدن و تجارت، کار و تعاون، اقتصاد و دارایی، رئیس کل بانک مرکزی، رئیس کمیسیون های صنایع و معادن، انرژی، برنامه و بودجه ، در مرکزهمایشهای بین المللی صدا و سیما برگزار گردیده است. جشنواره ملی قهرمانان صنعت علاوه بر آن که براساس یک مدل علمی به ارزیابی سازمانها به منظور تبیین نقاط ضعف، قوت و تهدید و فرصت سازمانهای متقاضی میپردازد، زمینه بازاریابی و تبلیغات را برای شرکتهای برگزیده فراهم میآورد. حضور فعال سازمانها در این جشنواره نشانگر این است که آنها قصد دارند تا خود را با دیگر سازمانها مقایسه نمایند، تا به این ترتیب ضمن افزایش توان رقابتی بر پایداری سازمان خود افزوده و در تحقق اهداف سازمانی به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
گروههای صنعت
با توجه به تعاریف مختلفی که در مورد صنعت ارایه شدهاست، گروههای صنعتی ممکن است با استفاده از روشهای مختلفی در کنار یکدیگر تقسیمبندی شوند. به طور مثال، گروههای صنعت تعریف شده در بورس اوراق بهادار تهران به شرح زیر میباشند:
استخراج زغال سنگ
کشاورزی، دامپروری و خدمات وابسته به آن
استخراج کانه های فلزی
استخراج سایر معادن
نساجی
دباغی، پرداخت چرم و ساخت انواع پاپوش
محصولات چوبی
محصولات کاغذی
انتشار و چاپ و تکثیر
فراوردههای نفتی، زغال کک و سوخت هستهای
لاستیک و پلاستیک
فلزات اساسی
ساخت محصولات فلزی
ماشین آلات و تجهیزات
ماشین آلات دستگاههای برقی
ساخت رادیو تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی
وسایل اندازهگیری، پزشکی و اپتیکی
خودرو و ساخت قطعات
سایر وسایل حمل و نقل
مبلمان و مصنوعات دیگر
قند و شکر
شرکتهای چندرشتهای صنعتی
محصولات غذایی و آشامیدنی بجز قند و شکر
مواد و محصولات دارویی
محصولات شیمیایی
پیمانکاری صنعتی
رایانه و فعالیتهای وابسته به آن
خدمات فنی و مهندسی
انبوه سازی، املاک و مستغلات
کاشی و سرامیک
سیمان، آهک و گچ
سایر محصولات کانی غیر فلزی
سرمایهگذاریها
بانکها، موسسات اعتباری و سایر نهادهای پولی
سایر واسطهگریهای مالی
حمل و نقل، انبارداری و ارتباطات
البته لازم به ذکر است که تقسیمبندی فوق، الزاماً متداولترین گروهبندی صنایع نیست؛ بهطور مثال در برخی از متون کاشی و سرامیک، سیمان، آهک و گچ و سایر محصولات کانی غیر فلزی مجموعا یک گروه با نام صنعت سرامیک یا کانی غیرفلزی را تشکیل میدهند و یا تمام گروههای مربوط به تهیه غذا، در گروه صنایع غذایی قرار میگیرند. همچنین علاوه بر موارد فوق، صنایعی مانند صنعت گردشگری و صنایع دستی نیز در برخی متون در ردیف گروههای صنعت قرار میگیرند.
تقسیمبندی صنایع
با توجه به مشابهتهایی که به لحاظ فرآیند تولید، نحوه بازاریابی، نحوه مدیریت، حجم سرمایه، نوع ماشینآلات مورد استفاده، نوع مواد اولیه مورد نیاز و غیره بین گروههای مختلف صنعت وجود دارد، گروههای مختلف صنعت را میتوان از جنبههای مختلف تقسیمبندی نمود. برخی از این تقسیمبندیها به قرار زیر میباشند:
صنایع سنگین، صنایع سبک
صنایع متمرکز، صنایع غیرمتمرکز
صنایع جهانی، صنایع محلی
ساعت : 6:06 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی